Sunday, September 23, 2012

آزادی عشق، آندره بروتن


آزادی عشق
آندره بروتن
 A translation for my girl

زنم با موهایی از آتش چوب
با افکاری از آذرخش گرما
با کپلی از ساعت شنی
با کپلی از سمور آبی به دندان‌های یک ببر
زنم با لب‌های نشان شجاعت و خوشه‌ای از ستارگانِ واپسین مغناطیس
با دندان‌های رد موش‌های سفید بر خاک سفید
با زبانی از کائوچو و شیشه
زنم با مژه‌هایی از ضربات نوشته‌های یک کودک
با ابروهایی از گردی لانه‌ی یک گنجشک
زنم با پیشانی‌یی از سنگینه‌های سقف گلخانه
و از بخار روی شیشه
زنم با شانه‌های شامپاین
و از فواره‌ای با سر دولفین‌های یخ‌زده
زنم با مچ‌هایی از ساعات
زنم با انگشت‌های شانس و آس دل
با انگشت‌هایی از یونجه‌ی دروشده
زنم با گودی‌هایی از سمور و مغز آلش
و از شب آذر ماه
از سمور و از خانه‌ی انجل‌فیش
با بازوهایی از کف امواج و طره‌های رود
و از آمیزه‌ی گندم و آسیاب
زنم با پاهایی از شعله
با حرکات ساعت کوکی و پریشانی
زنم با ماهیچه‌ی ساق‌هاش از مغز تاک
زنم با کف پاهاش از الفبا
با کف‌هایی از حلقه‌های کلید و مستی پرستوهای جاوه‌ای
زنم با گردنی عریان از مروارید
زنم با گلویی از دره‌ی زر
از قرار عاشقانه‌ای در درست بستر رگبار
با پستان‌هایی از شام
زنم با پستان‌هایی از برآمده‌گی‌های دریایی
زنم با پستان‌هایی از بوته‌ی یاقوت
با پستان‌هایی از طیف رز پشت شبنم
زنم با شکمی از گشایش پره‌ی روزگار
با شکمی از خراشی بزرگ
زنم با پشتی از پرندگانِ عموداً در گریز
با پشتی از جیوه
با پشتی از نور
با پس گردنی از سنگ بسوده و گچ مرطوب
و از قطره‌ای از لیوانی که هم‌الان سرکشیده باشم
زنم با تهیگاهی از قایق تک‌نفره
با تهیگاهی از چلچراغ و پر پیکان
و از ساقه‌ی شهپرهای طاووس سفید
و از آونگی بیهوش
زنم با سرینی از ماسه و سیمان
زنم با سرینی از پشت قو
زنم با سرینی از اردیبهشت
با هم‌خوابی یک زنبق
زنم با هم‌خوابی یک معدن‌کاو و از هم‌خوابی پلاتیپوس
زنم با هم‌خوابی خزه‌ی دریایی و انبه‌ی باستانی
زنم با هم‌خوابی آیینه
زنم با چشم‌هایی پراشک
با چشم‌هایی از زره ارغوانی و سوزن قطب‌نما
زنم با چشم‌های مرغزار
زنم با چشم‌هایی از آبی که در زندان نوشیده است مرد
زنم با چشم‌های چوبی که همواره زیر تبر است
زنم با چشم‌هایی از لایه‌ای آب که از لایه‌ای هوا خاک و آتش

No comments:

Post a Comment